نسبت ما و مدرنيته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

علي شفيعي / مهندسي فناوري اطلاعات دانشگاه صنعتي همدان

وقتي كه بشر دو تا جنگ جهاني رو پشت سر گذاشت تازه نشست و فكر كرد،‌ اين همه كشته، اين  همه ويراني و بدبختي! آخه بعد از رسانس غربي ها با خودشون قرار گذاشتند كه همون بهشت وعده داده شده ي خدا رو كه البته روحانياشون مي فروختند، توي زمين محقق كنند. پس ديگه باور ها عوض شد ، آخه باور دوره ي قرون وسطي رياضت بود ، مثلا توي تاريخ تمدن ويلدورانت ، يه جاش اومده يكي از باباهاي روحاني 30 سال روي يك ستون زندگي كرد و ازش پايين نيومد.

حالا ديگه قرار شده رياضت رو كنار بگذارند و برن به سوي ساحت بهشت زميني ، البته مبد‍أش حركت پروتستان ها بود و جاش هم آمريكا.

برگرديم به اول نوشته ، تازه بعد از اين همه خون ريزي به خودشون اومدن كه بــــــله ... عجب بهشت توپي رو ساختيم . اين غربي ها هميشه دچار افراط و تفريط بودن ديگه ، البته اين انحراف از نگاه "انسان محور" اون ها سرچشمه ميگيره ، يعني بجاي اين كه جامعشون حول خداوند متعال بگرده ، داره حول خودشون ميگرده. خوب وقتي انسان ، اميال و آرزو هاش مبدأ قرار بگيره،منطقي هست كه انسان بره به سمت محقق كردنش .خب ميل انسان هم كه به سمت بي نهايت ميره. پس وقتي بخواهيم ميل بي نهايت رو ارضا كنيم نتيجش اين همه خون بعد از دو جنگ جهاني مي شه ... خلاصه اين شد كه از مدرنيته عبور كردند و به سمت پست مدرنيسم رفتند و البته صداش در اومده كه از پست مدرنيسم هم عبور كردند و به سمت پساپست مدرنيسم رفتند.

30 سال قبل يه امام خميني پيدا شد كه گفت بابا ما اصلا اين منطق نگاه انسان محور شما رو قبول نداريم .ما مي خواهيم خداوند متعال رو محور قرار بديم .اين حرف توي دنياي اون روز غرب كه كاملا يكدست تحويل مدرنيته بود قابل قبول نبود،‌پس دو تا قدرت گنده ي اون روزا يعني شوروي تيكه تيكه شده و آمريكا با هم متحد شدند. مي دونيد كه اون موقع ها اوج جنگ سرد بين آمريكا و شوروي بود ودر نتيجه اين دو قدرت هيچ نقطه ي اشتراكي نداشتند.

يكي از سياستمداران برجسته آمريكايي گفته ، خدا پدر و مادر اين امام خميني ايراني ها رو بيامرزه كه انقلاب اسلامي راه انداخت تا ما و شوروي پس از سال ها در يك نقطه با هم به اشتراك برسيم و اون نقطه تقابل با انقلاب اسلامي مي باشد.

و اين جوري بود كه هجمه ي خودشون رو به انقلاب شروع كردند ، آخه انقلاب اسلامي اولين كسي بود كه مدرنيته رو بطور كامل و از پايه نفي كرده بود؛ يعني مي گفت ما اصلا محوريت انسان رو قبول نداريم و بايد محور جامعه، خداوند باشه . پس در نتيجه با بقايا و توليدات مدرنيته هم مخالفيم . حالا شايد سوال ايجاد بشه كه اگه با مدرنيته و محصولاتش مخالفيد پس با سينما هم مخالفيد؟چون سينما هم يكي از محصولات مدرنيته است ! فكر كنم پاسخ اين سوال رو به عنوان طرح يك نمونه از محصولات مدرنيته ، امام خوب دادند ، امام مي گه كه ما با سينما مخالف نيستيم بلكه با فحشا مخالفيم يا اينكه مقام معظم رهبري مي گه : ما با تأتر كه مخالف نيستم ؛ چه عيبي داره ، تئاتر وارد جامعه بشه اما اون جاهايش كه با اسلام مشكل داره رو حذف كنيم.

 

گزارش تخلف
بعدی